معنی هر چیز له شده

واژه پیشنهادی

فرهنگ فارسی هوشیار

له شده

‎ مضمحل گشته، کوفته شده خرد شده

فارسی به انگلیسی

هر چیز

Anything

لغت نامه دهخدا

له له

له له. [ل َه ْ ل َه ْ] (اِ صوت) آواز نفس پیاپی سگ با بیرون کردن زبان گاه تشنگی. رجوع به له له زدن شود.


له

له. [ل َه ْ] (ع حرف جر + ضمیر) (از: لََ + ه) برای او. او را.
- مدّعی ̍ له.
- مُعَظَّم ٌ له.
- ولَه ُ، او راست.
|| لَه ِ. به سودِ. به نفعِ. مقابل ِ علیه ِ.
- لَه ِ او، به سودِ او. به نفعِ او. برای او. بهر او.
- له و علیه، به سود و به زیان: باید دلایل ِ له و علیه طرفین دعوا را شنید.
- له و علیه گفتن، به سود و زیان گفتن: له و علیه چیزی نگفتم.
|| (اِ) (اصطلاح فلسفه) مِلْک. جِدَه. ذو.
- مقوله ٔ لَه ْ، نام یکی از مقولات است. (اساس الاقتباس ص 51). رجوع به جِدَه شود.

فارسی به عربی

معادل ابجد

هر چیز له شده

569

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری